loading...
خفن كده
حسن بازدید : 19 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (0)
داستان های بهلول جمع دیوانگان

داستان های بهلول جمع دیوانگان

حکایت های شیرین و پند آموز بهلول عاقل ترین دیوانه

هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود

از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند

سربازان رفتند و بهلول را از میان کودکان شهر گرفته و نزد خلیفه اوردند

هارون الرشید به بهلول امر کرد چند دیوانه برای ما بشمار

بهلول گرفت : اولین دیوانه خودم هستم و با اشاره دست به سمت مادر جعفر برمکی گفت این دومین دیوانه هست

عیسی با حالتی عصبی فریاد زد : وای بر تو برای مادر جعفر چنین حرفی می زنی ؟

بهلول خندید و گفت : صاحب اربده سومین دیوانه هست

هارون از کوره در رفت و فریاد زد :

این دیوانه را از قصر بیرون کنید آبرویمان را برد

بهلول در حالی که روی زمین کشیده می شد گفت : تو هم چهارمی هست هارون !


تعداد صفحات : 17

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 93
  • بازدید کلی : 2,696
  • کدهای اختصاصی
    Google


    در اين سايت
    در كل اينترنت
    وبلاگ-کد جستجوی گوگل